الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب بحار الانوار 94/ 69 – داستان های صلوات ص 12

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب بحار الانوار 94/ 69 – داستان های صلوات ص 12

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد . آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم

۲ مطلب با موضوع «دعا های صحیفه سجادیه» ثبت شده است

پروردگارا سه خصلت مرا از اینکه چیزى از تو بخواهم بازمىدارد، و یک خصلت مرا به درخواست از تو ترغیب مىکند، آن سه عبارت است از امرى که به آن فرمان داده‏اى و من در انجامش کندى کردم، و کارى که مرا از آن نهى نمودى و به سویش شتافتم، و نعمتى که به من بخشیدى ولى در شکر گزاریش کوتاهى کردم. اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغیب مىکند احسان توست به آن که با نیت پاک به تو روى آورده، و از طریق خوش گمانى به درگاه تو آمده، زیرا که تمام احسانهایت از روى تفضّل است، و نعمتهایت همه بى سبب و بدون سرآغاز. اى خداى من اینک منم که به پیشگاه عزتت همچون تسلیم شونده ذلیل ایستاده‏ام، و با شرم و حیا همچون نیازمندى عیالوار از تو درخواست مىکنم، و معترفم که در هنگام احسان تو جز خوددارى از معصیت طاعتى نکرده‏ام، و هیچ گاه از نعمتت بى بهره نبوده‏ام، خدایا اکنون که در برابرت به زشتى اعمالم اعتراف مىکنم برایم سودى خواهد داشت؟ و آیا اقرار به زشتى آنچه انجام داده‏ام مرا از عذاب تو نجات خواهد داد؟ یا آنکه مرا در این حالى که هستم مستوجب غضب خود مىدانى؟ و یا در این هنگام که تو را مىخوانم اراده عذابى شدید به دنبال من است؟ پاک و منزّهى، از تو ناامید نیستم در حالى که درِ توبه را به رویم گشوده‏اى، بلکه سخن بنده ذلیل را به زبان مىآورم، بنده‏اى که به خود ستم کرده، و حریم حرمت پروردگارش را سبک شمرده، بنده‏اى که گناهش عظیم است و روى هم انباشته، و روزگار از او روى گردانده و عمرش سپرى شده، تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسیده، و یقین نموده که پناهگاهى از عذابت و گریزگاهى از انتقامت نیست، با ناله و انابه به سویت رو آورده، و توبه‏اش را براى تو خالص ساخته، پس با دلى پاک و پاکیزه به سویت برخاسته، و تو را با ناله‏اى سوزناک و آهسته خوانده، در حالى که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته، و از سرافکندگى کج و فرومانده شده، و ترس از مقام تو هر دو پایش را به لرزه انداخته، و اشک چشم صفحه رخسارش را فراگرفته، و با این جملات تو را مىخواند: اى مهربانترین مهربانان، اى بخشنده تر کسى که طالبان رحمت نوبت به نوبت آهنگ او کنند، و اى عطوفتر کسى که آمرزش خواهان گرد او گردند، و اى کسى که عفوت افزون از انتقامت است، و اى آن که خشنودیت بیش از خشم توست، و اى کسى که به خاطر گذشت پسندیده‏ات آفریدگانت را به حمد خویش فراخوانده‏اى، و اى کسى که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت داده‏اى، و اى کسى که اصلاح تباهکارى مردم را به وسیله توبه خواسته‏اى، و اى کسى که به عمل اندک بندگان خشنود شده‏اى، و کم آنان را پاداش فراوان داده‏اى، و اى کسى که اجابت دعا را براى ایشان ضامن گشته‏اى، و اى آن که به فضل و بخشش خویش آنان را به پاداش نیکو وعده داده‏اى، من نه از گناهکارترین گناهکارانم که تو او را آمرزیده‏اى، و نه از نکوهیده ترین افرادى که به درگاهت عذر آورده و تو عذرش را قبول کرده‏اى، و نه از ستمکارترین ستمکاران که نزد تو موفق به توبه شده و تو به او احسان کرده‏اى، در چنین حال به جانب تو بازمىگردم بازگشت کسى که از کرده گذشته خود پشیمان و از آنچه بر سرش آمده نگران، و از ورطه‏اى که در آن افتاده از روى خلوص شرمگین است، و مىداند که گذشت از گناه بزرگ در نظر تو عظیم نمىنماید، و بخشیدن معصیت خطیر بر تو گران نمىباشد، و تحمل جنایات سنگین بر تو دشوار نمىآید، و محبوبترین بندگانت نزد تو کسى است که در پیشگاه تو دست از سرکشى و نافرمانى بردارد، و از پافشارى بر گناه اجتناب نماید، و درخواست آمرزش را ادامه دهد، و من در برابر تو بیزارى مىجویم از اینکه سرکشى کنم، و به تو پناه مىبرم از اینکه بر گناه اصرار ورزم، و براى آنچه در آن کوتاهى ورزیده‏ام طلب آمرزش دارم، و بر آنچه از انجامش فرومانده‏ام از تو درخواست یارى مىکنم. الها، بر محمد و آلش درود فرست، و از حقوقى که بر عهده من دارى بگذر، و از عذابى که مستحق آنم معافم دار، و از آنچه بدکاران از آن مىترسند پناهم ده، زیرا که تو بر عفو و بخشش کمال قدرت را دارى، و به جهت آمرزش موضع امیدى، و به گذشت معروفى، نیازم را جز تو محل طلبیدنى نیست، و گناهم را غیر تو آمرزنده‏اى نباشد، حاشا که چنین نباشى، و من جز از تو بر خود ترس ندارم، که تو شایسته آنى که از تو پروا کنند و اهل آمرزشى، بر محمد و آلش درود فرست، و حاجتم را روا کن، و مطلبم را برآور، و گناهم را ببخش، و دلم را از ترس ایمنى ده، زیرا که تو بر هر چیز توانایى، و این کار براى تو آسان است، دعایم را مستجاب کن اى پروردگار جهانیان.

اللّهُمّ إِنّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلّةٌ وَاحِدَةٌ
یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ، وَ نِعْمَةٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیّ فَقَصّرْتُ فِی شُکْرِهَا.
وَ یَحْدُونِی عَلَى مَسْأَلَتِکَ تَفَضّلُکَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ، وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنّهِ إِلَیْکَ، إِذْ جَمِیعُ إِحْسَانِکَ تَفَضّلٌ، وَ إِذْ کُلّ نِعَمِکَ ابْتِدَاءٌ
فَهَا أَنَا ذَا، یَا إِلَهِی، وَاقِفٌ بِبَابِ عِزّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذّلِیلِ، وَ سَائِلُکَ عَلَى الْحَیَاءِ مِنّی سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعِیلِ‏
مُقِرٌّ لَکَ بِأَنّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ، وَ لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ.
فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ وَ هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ أَمْ أَوْجَبْتَ لِی فِی مَقَامِی هَذَا سُخْطَکَ أَمْ لَزِمَنِی فِی وَقْتِ دُعَایَ مَقْتُکَ.
سُبْحَانَکَ، لَا أَیْأَسُ مِنْکَ وَ قَدْ فَتحْتَ لِی بَابَ التّوْبَةِ إِلَیْکَ، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذّلِیلِ الظّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفّ بِحُرْمَةِ رَبّهِ.
الّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلّتْ، وَ أَدْبَرَتْ أَیّامُهُ فَوَلّتْ حَتّى إِذَا رَأَى مُدّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَایَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَیْقَنَ أَنّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنْکَ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْکَ، تَلَقّاکَ بِالْإِنَابَةِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التّوْبَةَ، فَقَامَ إِلَیْکَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِیّ‏ٍ، ثُمّ دَعَاکَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِیّ‏ٍ.
قَدْ تَطَأْطَأَ لَکَ فَانْحَنَى، وَ نَکّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیَتُهُ رِجْلَیْهِ، وَ غَرّقَتْ دُمُوعُهُ خَدّیْهِ، یَدْعُوکَ بِیَا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ، وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ یَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، وَ یَا مَنْ عَفْوُهُ أَکْثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ یَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ.
وَ یَا مَنْ تَحَمّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التّجَاوُزِ، وَ یَا مَنْ عَوّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ، وَ یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتّوْبَةِ وَ یَا مَنْ رَضِیَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیَسِیرِ، وَ مَنْ کَافَى قَلِیلَهُمْ بِالْکَثِیرِ، وَ یَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدّعَاءِ، وَ یَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ.
مَا أَنَا بِأَعْصَى مَنْ عَصَاکَ فَغَفَرْتَ لَهُ، وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ، وَ مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَیْکَ فَعُدْتَ عَلَیْهِ.
أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَةَ نَادِمٍ عَلَى مَإ؛--ّّ فَرَطَ مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمّا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ، خَالِصِ الْحَیَاءِ مِمّا وَقَعَ فِیهِ.
عَالِمٍ بِأَنّ الْعَفْوَ عَنِ الذّنْبِ الْعَظِیمِ لَا یَتَعَاظَمُکَ، وَ أَنّ التّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِیلِ لَا یَسْتَصْعِبُکَ، وَ أَنّ احْتِمَالَ الْجِنَایَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا یَتَکَأّدُکَ، وَ أَنّ أَحَبّ عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ تَرَکَ الِاسْتِکْبَارَ عَلَیْکَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ.
وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَنْ أَسْتَکْبِرَ، وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُصِرّ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا قَصّرْتُ فِیهِ، وَ أَسْتَعِینُ بِکَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ.
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِی مَا یَجِبُ عَلَیّ لَکَ، وَ عَافِنِی مِمّا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ، وَ أَجِرْنِی مِمّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَةِ، فَإِنّکَ مَلِی‏ءٌ بِالْعَفْوِ، مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ، مَعْرُوفٌ بِالتّجَاوُزِ، لَیْسَ لِحَاجَتِی مَطْلَبٌ سِوَاکَ، وَ لَا لِذَنْبِی غَافِرٌ غَیْرُکَ، حَاشَاکَ‏
وَ لَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِی إِلّا إِیّاکَ، إِنّکَ أَهْلُ التّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِی، وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِی، وَ اغْفِرْ ذَنْبِی، وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِی، إِنّکَ عَلَى کُلّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ، آمِینَ رَبّ الْعَالَمِینَ.
تنفس
۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر

وکان من دعآئه علیه السلام إذا عرضت له مهمة، أو نزلت به ملمة، وعند الکرب 
یا من تحل به عقد المکاره ویا من یفثأ به حد الشدآئد ویا من یلتمس منه المخرج إلى روح الفرج ذلت لقدرتک الصعاب وتسببت بلطفک الاسباب وجرى بقدرتک القضآء ومضت على إرادتک الاشیآء فهی بمشیتک دون قولک مؤتمرة وبإرادتک دون نهیک منزجرة أنت المدعو للمهمات وأنت المفزع فی الملمات لا یندفع منهآ إلا ما دفعت ولا ینکشف منهآ إلا ما کشفت وقد نزل بی یا رب ما قد تکأدنی ثقله وألم بی ما قد بهظنی حمله وبقدرتک أوردته علی وبسلطانک وجهته إلی فلا مصدر لمآ أوردت ولا صارف لما وجهت ولا فاتح لمآ أغلقت ولا مغلق لما فتحت ولا میسر لما عسرت ولا ناصر لمن خذلت فصل على محمد وآله وافتح لی یا رب باب الفرج بطولک واکسر عنی سلطان الهم بحولک وأنلنی حسن النظر فیما شکوت وأذقنی حلاوة الصنع فیما سألت وهب لی من لدنک رحمةً وفرجاً هنیئاً واجعل لی من عندک مخرجاً وحیاً ولا تشغلنی بالاهتمام عن تعاهد فروضک واستعمال سنتک فقد ضقت لما نزل بی یا رب ذرعاً وامتلات بحمل ما حدث علی هماً وأنت القادر على کشف ما منیت به ودفع ما وقعت فیه فافعل بی ذلک وإن لم أستوجبه منک یا ذا العرش العظیم
ترجمه
دعا به وقت اندوه 

اى کسى که گره هر سختى به دست تو گشوده شود، و اى که تندى شدائد به عنایتت مىشکند، اى که راه بیرون شدن از تنگى و رفتن به سوى آسایش از تو خواسته شود، دشواریها به لطف تو آسان گردد، و وسائل زندگى و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید، و قضا به قدرتت جریان گیرد، و همه چیز به اراده تو روان شود، تنها به خواست تو بى آنکه فرمان دهى همه چیز فرمان برد، و هر چیز محض اراده‏ات بى آنکه نهى کنى از کار بایستد، در تمام دشواریها تو را مىخوانند، و در بلیات و گرفتاریها به تو پناه جویند، غیر از بلایى که تو دفع کنى بلایى برطرف نگردد، و گرهى نگشاید مگر تواَش بگشایى، الهى، بلایى بر من فرود آمده که سختى و ثقل آن مرا درهم شکسته، و گرفتاریهایى بر من حمله ور شده که تحمّلش براى من دشوار است، و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده‏اى، و به اقتدار خود متوجه من نموده‏اى، اله من، چیزى را که تو آورده‏اى کسى نبرد، و آنچه تو فرستاده‏اى دیگرى بازنگرداند، و بسته تو را کسى نگشاید و چیزى را که تو بگشایى دیگرى نبندد، و آنچه را تو دشوار نموده‏اى کسى آسان نکند، و آن را که تو ذلیل کرده‏اى یاورى نباشد، پس بر محمد و آلش درود فرست، و به رحمتت - الها - درِ آسایش را به رویم باز کن، و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن، و مرا در موردى که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن، و به درخواست من شیرینى اجابت بچشان، و از سوى خودت رحمت و گشایشى دلخواه نصیبم فرما، و برایم نجات و خلاصى سریع از گرفتاریها مقرّر کن، و مرا به خاطر چیرگى غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود بازمدار، چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بى تاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده لبریز از اندوه گشته، و تو به رفع گرفتاریهایم و دفع آنچه در آن درافتاده‏ام توانایى، پس قدرتت را درباره من به کار بر گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، اى صاحب عرش عظیم، و دارنده نعمت با کرامت، که تو بر تمام این امور توانایى. اى مهربانترین مهربانان، اى پروردگار عالمیان دعایم را به اجابت برسان.

تنفس
۱۶ تیر ۹۲ ، ۰۹:۳۶ ۱ نظر