الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب بحار الانوار 94/ 69 – داستان های صلوات ص 12

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب بحار الانوار 94/ 69 – داستان های صلوات ص 12

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد( یعنی یک میلیون ) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد . آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

از دعاهاى بسیار معروف است،علاّمه مجلسى رحمة اللّه فرموده:این دعا از بهترین دعاهاست و دعاى خضر پیمبر است.امیر المؤمنین علیه السّلام‏ آن را به کمیل که از خواصّ اصحاب آن حضرت بود آموخت و نیز فرموده:در شبهاى نیمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده میشود،و برای کفایت از گزند دشمنان و گوشده شدن درهاى روزى و آمرزش گناهان سودمند است.شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس‏ آن را در کتابهاى دعاى خود آورده‏اند و من متن این گنجینه ملکوتى را از«مصباح المتهجه»روایت مینمایم و آن دعاى شریف این است:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ خَضَعَ لَهَا کُلُّ
 
شَیْ‏ءٍ وَ ذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ یَقُومُ لَهَا شَیْ‏ءٌ وَ 

بِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِسُلْطَانِکَ الَّذِی عَلاَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّ شَیْ‏ءٍ 

وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ (غَلَبَتْ) أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ 

الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ 

خدایا از تو درخواست میکنم،به رحمت که همه‏چیز را فرا گرفته،و به نیرویت که با آن بر هرچیز چیره‏ گشتى و در برابر آن هرچیز فروتنى نموده و همه‏چیز خوار شده و به جبروتت که با آن بر همه‏چیزى فائق‏ آمدى و به عزّتت که چیزى در برابرش تاب نیاورد و به بزرگیات که همه‏چیز را پر کرده و به پادشاهیات‏ که برتر از همه‏چیز قرار گرفته،و به جلوه‏ات که پس از نابودى همه‏چیز باقى است و به نامهایت که پایه‏های همه‏چیز را انباشته و به علمت که بر همه‏چیز احاطه نموده،و به نور ذاتت که همه‏چیز در پرتو آن‏ تابنده گشته،


یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ‏ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ‏ اللَّهُمَّ اغْفِرْ 

لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ‏ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ‏ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ 

الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ 

اى نور،اى پاک از هر عیب،اى آغاز هر آغاز،و اى پایان هر پایان،خدایا!بیامرز براى من آن گناهانى را که پرده حرمتم میدرد،خدایا!بیامرز براى من آن گناهانى را که کیفرها را فرو میبارند،خدایا! بیامرز برایم گناهانى را که نعمتها را دگرگون میسازند،خدایا!بیامرز برایم آن گناهانى را که دعا را باز میدارند،خدایا! بیامرز برایم گناهانى که بلا را نازل میکند،

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ 

إِلَى نَفْسِکَ‏ وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِی مِنْ قُرْبِکَ وَ أَنْ تُوزِعَنِی شُکْرَکَ وَ أَنْ تُلْهِمَنِی ذِکْرَکَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّی 

أَسْأَلُکَ سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ‏ أَنْ تُسَامِحَنِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِکَ رَاضِیاً قَانِعاً وَ فِی جَمِیعِ 

الْأَحْوَالِ مُتَوَاضِعاً 

خدایا!بیامرز برایم همه گناهانى را که مرتکب شدم،و تمام خطاهایى که به آنها آلوده گشتم،خدایا!با یاد تو به سویت نزدیکى میجویم،و از ناخشنودى تو به درگاه خودت شفاعت میطلبم،و از تو خواستارم‏ به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانى و سپاس خود را نصیب من کنى،و یادت را به من الهام نمایى،خدایا!از تو درخواست میکنم،درخواست بنده‏اى فروتن،خوار و افتاده،که با من مدارا نمایى و به من رحم کنى و به آنچه روزیام نموده‏ای خشنود و قانع بدارى و در تمام حالات در عرصه تواضعم بگذارى،


اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِکَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِیمَا عِنْدَکَ رَغْبَتُهُ‏ 

اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُکَ وَ عَلاَ مَکَانُکَ وَ خَفِیَ مَکْرُکَ‏ وَ ظَهَرَ أَمْرُکَ وَ غَلَبَ قَهْرُکَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُکَ وَ لاَ 

یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ‏ 

خدایا!از تو درخواست میکنم درخواست کسیکه سخت تهیدست‏ شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاریها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونى یافته،خدایا!فرمانروایی بس بزرگ و مقامت والا و تدبیرت پنهان،و فرمانت آشکار،و قهرت چیره،و قدرتت‏ نافذ،و گریز از حکومتت ممکن نیست،


اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لاَ لِشَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ‏ لاَ 

إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِی‏ وَ سَکَنْتُ إِلَى قَدِیمِ ذِکْرِکَ لِی وَ مَنِّکَ 

عَلَیَ‏ اللَّهُمَّ مَوْلاَیَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ‏ وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ‏ وَ 

کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ‏ 

خدایا!آمرزنده‏اى براى گناهانم و پرده‏پوشى برای زشتکاریهایم و تبدیل کننده‏اى براى کار زشتم به زیبایى،جز تو نمییابم معبودى جز تو نیست،پاک و منزّهى و به ستایشت برخاسته‏ام،به خود ستم کردم و از روى نادانى جرأت نمودم و به یاد دیرینه‏ات از من و بخششت بر من به آرامش نشستم‏ خدایا!اى سرور من چه بسیار زشتى مرا پوشاندى و چه بسیار بالاهاى سنگین و بزرگى که از من برگرداندى و چه بسیار لغزشى که مرا از آن‏ نگهداشتى و چه بسیار ناپسند که از من دور کردى و چه بسیار ستایش نیکویى که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردى،


اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِی وَ أَفْرَطَ بِی سُوءُ حَالِی وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِی أَعْمَالِی‏ وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلاَلِی وَ حَبَسَنِی 

عَنْ نَفْعِی بُعْدُ أَمَلِی (آمَالِی) وَ خَدَعَتْنِی الدُّنْیَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِی بِجِنَایَتِهَا (بِخِیَانَتِهَا) وَ مِطَالِی‏ یَا سَیِّدِی 

فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ أَنْ لاَ یَحْجُبَ عَنْکَ دُعَائِی سُوءُ عَمَلِی وَ فِعَالِی‏ وَ لاَ تَفْضَحْنِی بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ 

مِنْ سِرِّی وَ لاَ تُعَاجِلْنِی بِالْعُقُوبَةِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِی خَلَوَاتِی‏ مِنْ سُوءِ فِعْلِی وَ إِسَاءَتِی وَ دَوَامِ تَفْرِیطِی وَ 

جَهَالَتِی وَ کَثْرَةِ شَهَوَاتِی وَ غَفْلَتِی‏ وَ کُنِ 


خدایا!بلایم‏ بزرگ شده و زشتى عالم از حدّ گذشته و کردارم خوارم ساخته و زنجیرهاى گناه مرا زمین‏گیر نموده و دورى آرزوهایم مرا زندانى ساخته و دنیا با غرورش و نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم در توبه مرا فریفته،اى سرورم از تو درخواست میکنم به عزّتت که مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت،بدى عمل و زشتى کردارم‏ و مرا با آنچه از اسرار نهانم میدانى رسوا مسازى و در کیفر آنچه در خلوتهایم انجام دادم‏ شتاب نکنى،از زشتى کردار و بدى رفتار و تداوم تقصیر و نادانى و بسیارى شهواتم‏ و غفلتم،شتاب نکنى،

اللَّهُمَّ بِعِزَّتِکَ لِی فِی کُلِّ الْأَحْوَالِ (فِی الْأَحْوَالِ کُلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَیَّ فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِی وَ رَبِّی 

مَنْ لِی غَیْرُکَ أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّی وَ النَّظَرَ فِی أَمْرِی‏ 

خدایا!با من در همه احوال مهرورز و بر من در هر کارم به دیده لطف‏ بنگر،خدایا،پروردگارا،جز تو که را دارم؟تا برطرف شدن ناراحتى و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم.


إِلَهِی وَ مَوْلاَیَ أَجْرَیْتَ عَلَیَّ حُکْماً اتَّبَعْتُ فِیهِ هَوَى نَفْسِی‏ وَ لَمْ أَحْتَرِسْ فِیهِ مِنْ تَزْیِینِ عَدُوِّی فَغَرَّنِی بِمَا 

أَهْوَى وَ أَسْعَدَهُ عَلَى ذَلِکَ الْقَضَاءُ فَتَجَاوَزْتُ بِمَا جَرَى عَلَیَّ مِنْ ذَلِکَ بَعْضَ (مِنْ نَقْضِ) حُدُودِکَ وَ 

خَالَفْتُ بَعْضَ أَوَامِرِکَ‏ فَلَکَ الْحَمْدُ (الْحُجَّةُ) عَلَیَّ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ 

خداى من‏ و سرور من،حکمى را بر من جارى ساختى که هواى نفسم را در آن پیورى کردم و از فریبکارى آرایش دشمنم‏ نهراسیدم،پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و اراده‏ام یاریش نمود،پس بدینسان و بر پایه‏ گذشته‏هایم از حدودت گذشتم،و با برخى از دستوراتت مخالفت نمودم،پس حجت تنها از ان تواست‏ در همه اینها،

وَ لاَ حُجَّةَ لِی فِیمَا جَرَى عَلَیَّ فِیهِ قَضَاؤُکَ وَ أَلْزَمَنِی حُکْمُکَ وَ بَلاَؤُکَ‏ وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ 

تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقِیلاً مُسْتَغْفِراً مُنِیباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لاَ أَجِدُ 

مَفَرّاً مِمَّا کَانَ مِنِّی وَ لاَ مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَیْهِ فِی أَمْرِی‏ غَیْرَ قَبُولِکَ عُذْرِی وَ إِدْخَالِکَ إِیَّایَ فِی سَعَةِ (سَعَةٍ 

مِنْ) رَحْمَتِکَ‏ اللَّهُمَّ (إِلَهِی) فَاقْبَلْ عُذْرِی وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّی وَ فُکَّنِی مِنْ شَدِّ وَثَاقِی‏ 


و مرا هیچ حقى نیست در انچه بر من از سوى قضایت جارى شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده،ای خداى من اینک پس از کوتاهى در عبادت و زیاده‏روى در خواهشهاى نفس عذرخواه،پشیمان،شکسته‏دل،جویاى گذشت‏ طالب آمرزش،بازگشت‏کنان با حالت اقرار و اذعان و اعتراف به گناه،بیآنکه گریزگاهى از آنچه از من سرزده بیابم و نه پناهگاهى که به آن رو آورم‏ پیدا کنم،جز اینکه پذیراى عذرم باشى،و مرا در رحمت فراگیرت بگنجایى،خدایا! پس عذرم را بپذیر،و به بدحالیام رحم کن و رهایم ساز از بند محکم گناه،

یَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِی وَ رِقَّةَ جِلْدِی وَ دِقَّةَ عَظْمِی‏ یَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِکْرِی وَ تَرْبِیَتِی وَ بِرِّی وَ 

تَغْذِیَتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ کَرَمِکَ وَ سَالِفِ بِرِّکَ بِی‏ یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی بِنَارِکَ بَعْدَ تَوْحِیدِکَ‏ 

وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَیْهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَ‏ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِکْرِکَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَ‏ وَ بَعْدَ 

صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ‏ 

پروردگارا!بر ناتوانى جسمم و نازکى پوستم و نرمى استخوانم رحم کن.اى که آغازگر آفرینش و یاد و پرورش و نیکى بر من و تغذیه‏ام بوده‏اى،اکنون مرا ببخش به همان کرم نخستت،و پیشینه احسانت بر من،اى خداى من و سرور و پروردگارم، آیا مرا به آتش دوزخ عذاب نمایى،پس از اقرار به یگانگیات و پس از آنکه دلم از نور شناخت تو روشنى گرفت و زبانم در پرتو آن به ذکرت گویا گشت و پس از آنکه درونم از عشقت لبریز شد و پس از صداقت در اعتراف و درخواست خاضعانه‏ام در برابر پروردگاریات،

هَیْهَاتَ أَنْتَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ أَوْ تُبْعِدَ (تُبَعِّدَ) مَنْ أَدْنَیْتَهُ‏ أَوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ أَوْ تُسَلِّمَ إِلَى 

الْبَلاَءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ‏ وَ لَیْتَ شِعْرِی یَا سَیِّدِی وَ إِلَهِی وَ مَوْلاَیَ أَ تُسَلِّطُ النَّارَ عَلَى وُجُوهٍ خَرَّتْ 

لِعَظَمَتِکَ سَاجِدَةً وَ عَلَى أَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحِیدِکَ صَادِقَةً وَ بِشُکْرِکَ مَادِحَةً وَ عَلَى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ 

بِإِلَهِیَّتِکَ مُحَقِّقَةً 

باور نمیکنم چه آن بسیار بعید است و تو بزرگوارتر از آن هستى که پرورده‏ات را تباه کنى یا آن را که به‏ خود نزدیک نموده‏اى دور نمایى یا آن را که پناه دادى از خود برانى یا آن را که خود کفایت نموده‏اى و به او رحم کردى به موج بلا واگذارى؟!اى کاش میدانستم‏ اى سرورم و معبودم و مولایم،آیا آتش را بر صورتهایى که براى عظمتت سجده‏کنان بر زمین نهاده شده مسلطّ میکنى و نیز بر زبانهایى که صادقانه به توحیدت و به سپاست مدح‏کنان گویا شده و هم بر دلهایى که بر پایه تحقیق به خداوندیت اعتراف‏ کرده

وَ عَلَى ضَمَائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِکَ حَتَّى صَارَتْ خَاشِعَةً وَ عَلَى جَوَارِحَ سَعَتْ إِلَى أَوْطَانِ تَعَبُّدِکَ طَائِعَةً 

وَ أَشَارَتْ بِاسْتِغْفَارِکَ مُذْعِنَةً مَا هَکَذَا الظَّنُّ بِکَ وَ لاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یَا کَرِیمُ یَا رَبِ‏ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ 

ضَعْفِی عَنْ قَلِیلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْیَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا یَجْرِی فِیهَا مِنَ الْمَکَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِکَ بَلاَءٌ 

وَ مَکْرُوهٌ قَلِیلٌ مَکْثُهُ یَسِیرٌ بَقَاؤُهُ قَصِیرٌ مُدَّتُهُ‏ 

و بر نهادهایى که معرفت به تو آنها را فرا گرفته تا آنجا که در پیشگاهت خاضع شده و به اعضایى که‏ مشتاقانه به سوى پرستشگاههایت شتافته‏اند و اقرارکنان جویاى آمرزش تو بوده‏اند،شگفتا این همه را به آتش بسوزانى!هرگز چنین‏ گمانى به تو نیست و از فضل تو چنین خبرى داده نشده.اى بزرگوار،اى پروردگار و تو از ناتوانیام در برابر اندکى از غم و اندوه دنیا و کیفرهاى آن و آنچه که زا ناگواریها بر اهلش میگذرد آگاهى،با آنکه این غم و اندوه و ناگوارى درنگش کم بقایش اندک و مدّتش کوتاه است،

فَکَیْفَ احْتِمَالِی لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِیلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَکَارِهِ فِیهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ یَدُومُ مَقَامُهُ 

وَ لاَ یُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ‏ لِأَنَّهُ لاَ یَکُونُ إِلاَّ عَنْ غَضَبِکَ وَ انْتِقَامِکَ وَ سَخَطِکَ‏ وَ هَذَا مَا لاَ تَقُومُ لَهُ 

السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ‏ یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ لِی (بِی) وَ أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ الْحَقِیرُ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ‏ 

یَا إِلَهِی وَ رَبِّی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ لِأَیِّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَشْکُو 

پس چگونه خواهد بود تابم در برابر بلاى آخرت،و فرود آمدن ناگواریها در آن جهان بر جسم و جانم و حال انکه زمانش طولانى و جایگاهش ابدى است و تخفیفى برای اهل آن بلا نخواهد بو،چرا که مایه آن بلا جز از خشم و انتقام و ناخشنودى تو نیست و این چیزى است که تاب نیاورند در برابرش آسمانها و زمین،اى سرور من تا چه رسد به من؟و حال آنکه من بنده ناتوان،خوار و کوچک،زمین‏گیر و درمانده توأم.اى خداى من و پروردگارم و سرور و مولایم،براى کدامیک از دردهایم به حضرتت شکوه کنم

وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْکِی‏ لِأَلِیمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ‏ فَلَئِنْ صَیَّرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ 

أَعْدَائِکَ وَ جَمَعْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَهْلِ بَلاَئِکَ وَ فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحِبَّائِکَ وَ أَوْلِیَائِکَ‏ فَهَبْنِی یَا إِلَهِی وَ 

سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ‏ وَ هَبْنِی (یَا إِلَهِی) صَبَرْتُ عَلَى 

حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِکَ‏ أَمْ کَیْفَ أَسْکُنُ فِی النَّارِ وَ رَجَائِی عَفْوُکَ‏ 

و براى کدامین گرفتاریم‏ به درگاهت بنالم و اشک بریزیم.آیا براى دردناکى عذاب و سختیاش،یا براى طولانى شدن بلا و زمانش،پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى،و بین من و اهل عذابت جمع کنى،و میان من و عاشقان و دوستانت جدایى اندازى، اى خدا و آقا و مولا و پروردگارم،بر فرض که بر عذابت شکیبائى ورزم،ولى بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم اى خداى من‏ بر سوزندگى آتشت صبر کنم،اما چگونه چشم‏پوشى از کرمت را تاب آورم یا چگونه در آتش،سکونت‏ گزینم و حال آنکه امید من گذشت و عفو تواست.

فَبِعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ 

(الْآلِمِینَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ‏ وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِیَنَّکَ أَیْنَ 

کُنْتَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ‏ یَا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ‏ یَا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یَا إِلَهَ 

الْعَالَمِینَ‏ 

پس به عزّتت اى آقا و مولایم سوگند صادقانه میخورم،اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند ناله آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم،همچون بانگ آنان‏که خواهان دادرسى هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزى میباشند و صدایت میزنم:کجایى اى سرپرست مؤمنان،آرى کجایى اى نهایت‏ آرزوى عارفان،اى فریادرس خواهندگان فریادرس،اى محبوب دلهاى راستان و اى معبود جهانیان‏ 

أَ فَتُرَاکَ سُبْحَانَکَ یَا إِلَهِی وَ بِحَمْدِکَ تَسْمَعُ فِیهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (یُسْجَنُ) فِیهَا بِمُخَالَفَتِهِ‏ وَ 

ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِیَتِهِ وَ حُبِسَ بَیْنَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِیرَتِهِ‏ وَ هُوَ یَضِجُّ إِلَیْکَ ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ 

لِرَحْمَتِکَ وَ یُنَادِیکَ بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِیدِکَ وَ یَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِرُبُوبِیَّتِکَ‏ یَا مَوْلاَیَ فَکَیْفَ یَبْقَى فِی الْعَذَابِ وَ 

هُوَ یَرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِکَ‏ أَمْ کَیْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ یَأْمُلُ فَضْلَکَ وَ رَحْمَتَکَ‏ 

آیا این چنین است،اى خداى منزّه،و ستوده که در دوزخ بشنوى صداى بنده مسلمانى که براى مخالفتش با دستورات تو زندانى شده و مزه عذابش را به خاطر نافرمانى چشیده و میان درکات دوزخ به علّت جرم و جنایتش محبوس شده،و حال آنکه در درگاهت سخت ناله‏ میزند،همچون ناله آن‏که آرزومند رحمت توست،و با زبان اهل توحیدت تو را میخواند،و به ربوبیّتت به پیشگاهت توسّل میجوید، اى مولاى من،چگونه در عذاب بماند و حال آنکه امید به بردبارى گذشته‏ات دارد یا آتش چگونه او را به درد آورد درحالیکه بخشش و رحمت تو را آرزو دارد

اَمْ کَیْفَ یُحْرِقُهُ لَهیبُها أَمْ کَیْفَ یُحْرِقُهُ لَهِیبُهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرَى مَکَانَهُ‏ أَمْ کَیْفَ یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ 

زَفِیرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ‏ أَمْ کَیْفَ یَتَقَلْقَلُ بَیْنَ أَطْبَاقِهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ‏ أَمْ کَیْفَ تَزْجُرُهُ زَبَانِیَتُهَا وَ 

هُوَ یُنَادِیکَ یَا رَبَّهْ‏ أَمْ کَیْفَ یَرْجُو فَضْلَکَ فِی عِتْقِهِ مِنْهَا فَتَتْرُکُهُ (فَتَتْرُکَهُ) فِیهَا هَیْهَاتَ مَا ذَلِکَ الظَّنُّ 

بِکَ وَ لاَ الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِکَ‏ وَ لاَ مُشْبِهٌ لِمَا عَامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدِینَ مِنْ بِرِّکَ وَ إِحْسَانِکَ‏ 

یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند درحالیکه فریادش را میشنوى و جایش را میبینی یا چگونه آتش او را دربر بگیرد و حال آنکه از ناتوانیاش خبر دارى،یا چگونه در طبقات دوزخ به این سو و آن سو کشانده شود درحالی که راستگویاش را میدانى،یا چگونه فرشته‏هاى عذاب او را با خشم برانند و حال آنکه تو را به پروردگاریت میخواند،یا چگونه ممکن است بخششت را در آزادى از دوزخ امید داشته باشد و تو او را در انجا به همان حال واگذارى؟همه این امور از بنده‏نوازى تو بس دور است،هرگز گمان ما به تو این نیست و نه از فضل تو چنین گویند و نه به آنچه که از خوبى و احسانت با اهل توحید رفتار کرده‏اى شباهتى دارد،

فَبِالْیَقِینِ أَقْطَعُ لَوْ لاَ مَا حَکَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِیبِ جَاحِدِیکَ وَ قَضَیْتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِیکَ‏ لَجَعَلْتَ 

النَّارَ کُلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا کَانَ (کَانَتْ) لِأَحَدٍ فِیهَا مَقَرّاً وَ لاَ مُقَاماً (مَقَاماً) لَکِنَّکَ تَقَدَّسَتْ 

أَسْمَاؤُکَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْکَافِرِینَ‏ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِیهَا الْمُعَانِدِینَ‏ وَ أَنْتَ 

جَلَّ ثَنَاؤُکَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَکَرِّماً : 

پس به یقین میدانم که اگر فرمانت در به‏ عذاب کشیدن منکران نبود و حکمت به همیشگى بودن دشمنانت در آتش صادر نمیشد،هر آینه سرتاسر دوزخ را سرد و سلامت میکردى و براى احدى در انجا قرار و جایگاهى نبود،امّا تو که مقدّس است نامهایت‏ سوگند یاد کردى که دوزخ را از همه کافران چه پرى و چه آدمى پر سازى و ستیزه‏جویان را در انجا همیشگى و جاودانه بداری و هم تو-که ثنایت برجسته و والا است-به این گفته ابتدا کردى و با نعمتهایت کریمانه تفضّل فرمودى که

اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ اِلهى وَ سَیِّدى فَاَسْئَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِیَّةِ 

الَّتى حَتَمْتَها وَ حَکَمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَیْهِ اَجْرَیْتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ وَ فى هذِهِ السّاعَةِ کُلَّ 

جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ قَبِیحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ کُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ کَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَیْتُهُ اَوْ 

اَظْهَرْتُهُ وَ کُلَّ سَیِّئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکِرامَ الْکاتِبینَ 

«آیا مؤمن همانند فاسق‏ است؟نه،مساوى نیستند»اى خدا و سرور من،از تو خواستارم به قدرتى که مقدّر نمودى و به فرمانى که حتمیتش دادى و بر همه استوارش نمودى و بر کسیکه بر او اجرایش کردى چیره ساختى که در این شب و در این ساعت بر من ببخشى هر جرمی که مرتکب شدم و هر گناهى که به آن آلوده گشتم و هر کار زشتى را که پنهان ساختم و هر نادانى که آن را بکار گرفتم‏ خواه پنهان کردم یا آشکار،نهان ساختم یا عیان و هر کار زشتى که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادى

الَّذینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما یَکُونُ مِنّى وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَ کُنْتَ اَنْتَ الرَّقیبَ عَلَىَّ مِنْ 

وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ اَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ کُلِّ خَیْرٍ 

اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ یا رَبِّ یا رَبِّ یا 

رَبِّ 

آنان‏که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتى و آنان را نیز گواهانى بر من قرار دادى علاوه بر اعضایم و خود فراتر از آنها مراقب من بودى و شاهد بر آنچه که از آنان پنهان ماند و به یقین با رحمتت پنهان ساختى و با فضلت‏ پوشاندى و اینکه از تو میخواهم از هرچیزیکه نازل کردى یا احسانى که تفضّل نمودى یا برّ و نیکى که گستردی یا رزقى که پراکندى یا گناهى که بیامرزى یا خطایى که بپوشانى،پرورگارا،پروردگارا،پروردگارا!

یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِکَ رِقّى یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى یا عَلیماً بِضُرّى وَ مَسْکَنَتى یا خَبیراً بِفَقْرى 

وَ فاقَتى یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِکَ وَ اَسْماَّئِکَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ 

اللَّیْلِ وَالنَّهارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً 

اى خداى من‏ اى سرور من،اى مولاى من و اختیار دارم،اى کسیکه مهارم به دست اوست،اى آگاه از پریشانى و ناتوانیام‏ اى داناى تهیدستى و ناداریام،پروردگارا!پروردگارا!پروردگارا!از تو درخواست میکنم به حقّت و قدست و بزرگ‏ترین‏ صفات و نامهایت که همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد کنى و به خدمتگزاریت‏ پیوسته بدارى

وَ اَعْمالى عِنْدَکَ مَقْبُولَةً حَتّى تَکُونَ اَعْمالى وَ اَوْرادى کُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِکَ سَرْمَداً یا 

سَیِّدى یا مَنْ عَلَیْهِ مُعَوَّلى یا مَنْ اِلَیْهِ شَکَوْتُ اَحْوالى یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحى 

وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْیَتِکَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِکَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَیْکَ 

فى مَیادینِ السّابِقینَ 

و اعمالم را در پیشگاهت قبول فرمایى تا آنکه اعمال و اورادم هماهنگ،همسو و همواره باشد و حالم در خدمت تو پاینده گردد،اى سرور من،اى آن‏که بر او تکیه دارم،اى آن‏که شکوه حالم را تنها به سوى او برم،اى پروردگارم،اى پروردگارم،اى پروردگارم اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّت محکم کن،و کوشش در راستاى پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانى دار تا به سویت برانم در میدانهای پیشتازان

وَ اُسْرِعَ اِلَیْکَ فِى الْبارِزینَ وَ اَشْتاقَ اِلى قُرْبِکَ فِى الْمُشْتاقینَ وَ اَدْنُوَ مِنْکَ دُنُوَّ الْمُخْلِصینَ وَ اَخافَکَ 

مَخافَةَ الْمُوقِنینَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ کادَنى فَکِدْهُ 

وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْکَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَیْکَ فَاِنَّهُ لا یُنالُ ذلِکَ 

اِلاّ بِفَضْلِکَ وَ جُدْلى بِجُودِکَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِکَ 

و به سویت بشتابم در میان شتابندگان و به کوى قربت آیم در میان مشتاقان و همانند مخلصان به تو نزدیک شوم و چون یقین آوردگان از جاه تو بهراسم و با اهل ایمان در جوارت گرد آیم.خدایا! هرکس مرا به بدى قصد کند تو قصدش کن،و هرکس با من مکر ورزد تو با او مکر کن،و مرا از بهره‏مندترین بندگانت نزد خود،و نزدیک‏ترینشان در منزلت به تو و مخصوص‏ترینشان در رتبه به پیشگاهت بگردان،زیرا این همه به دست نیاید جز به فضل تو،خدایا! با جودت به من جود کن و با بزرگواریت به من نظر کن

وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِکَ وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبى بِحُبِّکَ مُتَیَّماً وَ مُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِکَ وَ اَقِلْنى 

عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلى عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِکَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ 

فَاِلَیْکَ یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدى فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ 

لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجاَّئى وَاکْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى ، 

و با رحمتت مرا نگاهدار و زبانم را به ذکرت گویا کن،و دلم را به محبتت شیفته و شیدا فرا و بر من منّت گذار با پاسخ نیکویت و لغزشم را نادیده انگار و گناهم را ببخش،زیرا تو بندگانت را به بندگى فرمان دادى و به دعا و درخواست از خود امر کردى و اجابت دعا را براى آنان ضامن شدى،پس ای پروردگار من تنها روى به سوى تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز کردم،پس تو را به عزّتت سوگند میدهم که دعایم را اجابت کنی و مرا به آرزویم برسانى،و امیدم را از فضلت ناامید نکنى،و شرّ دشمنانم را از پرى و آدمى از من کفایت کنى،

یا سَریعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِکُ اِلا الدُّعاَّءَ فَاِنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ یا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفاَّءٌ وَ 

طاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُکاَّءُ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا نُورَ 

الْمُسْتَوْحِشینَ فِى الظُّلَمِ یا عالِماً لا یُعَلَّمُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّى اللّهُ 

عَلى رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَیامینَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً کَثیراً 

ای خدایى که زود از بنده‏ات خشنود میشوى،بیامرز آن را که جز دعا چیزى ندارد،همانا تو هرچه بخواهى انجام میدهى،اى آن‏که نامش دوا و یادش‏ شفا و طاعتش توانگرى است،رحم کن به کسیکه سرمایه‏اش امید و سازوبرگش اشک‏ریزان است،اى فروریزنده نعمتها اى دورکننده بلاها،اى روشنیبخش وحشت‏زدگان در تاریکیها،اى داناى ناآموخته بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و با من چنان کن تو را شاید،و درود و سلام فراوان خدا بر پیامبرش و بر امامان‏ خجسته از خاندانش. 

تنفس
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۲۴ ۰ نظر


شبى که بدن مطهر فاطمه (س ) را دفن کردند، در قبرستان بقیع صورت چهل قبر تازه احداث کردند.
هنگامى که مسلمانان از وفات فاطمه (س ) آگاه شدند، به قبرستان بقیع رفتند در آنجا چهل قبر تازه یافتند و قبر فاطمه (س ) را پیدا نکردند صداى ضجه و گریه از آنها برخواست ، همدیگر را سرزنش مى کردند و مى گفتند: پیامبر شما جز یک دختر در میان شما نگذاشت ، ولى او از دنیا رفت و به خاک سپرده شد و در مراسم نماز و دفن او حاضر نشدید و قبر او نمى شناسید.
سران قوم گفتند: بروید عده اى از زنان با ایمان را بیاورید تا این قبرها را نبش کنند، تا جنازه فاطمه (س ) را پیدا کنید و بر او نماز بخوانیم و قبرش ‍ را زیارت کنیم .
على (ع ) از این تصمیم باخبر شد، خشمگین از خانه بیرون آمد آنچنان خشمگین بود که چشمهایش سرخ شده بود و رگهاى گردنش پر از خون ؛ و قباى زردى که هنگام ناگواریها مى پوشید، و بر شمشیر ذوالفقارش تکیه نموده بود تا به قبرستان بقیع آمد و مردم را از نبش قبرها ترسانید.
مردم گفتند: این على بن ابى طالب است که مى آید، در حالى که سوگند یاد کرده اگر یک سنگ از این قبرها جا به جا شود، تمام شما را خواهد کشت .
در این هنگام ، عمر با جمعى از اصحاب خود با على (ع ) ملاقات کردند. عمر گفت :
اى ابوالحسن ! این چه کار است که انجام داده اى ، سوگند به خدا قطعا قبر زهرا(س ) را نبش مى کنیم ، و بر او نماز مى خوانیم .
حضرت على (ع ) دست بر دامن او زد و آن را پیچید و به زمین کشید، عمر به زمین افتاد، على (ع ) فرمود: اى پسر سوداى حبشیه ! من از حق خود گذشتم از بیم آن که مردم از دین خارج نشوند، اما در مورد نبش قبر فاطمه (س )، سوگند به خدایى که جانم در اختیار اوست ، اگر چنین کارى کنید زمین را از خون شما سیراب مى کنم . چنین نکنید تا جان سالمى از میان به در برید.
ابوبکر به حضور على (ع ) آمد و عرض کرد: تو را به حق رسول خدا(ص ) و به حق آن کسى که بالاى عرش است (یعنى خدا)، سوگند مى دهم عمر را رها کن ، ما چیزى را که شما نپسندید انجام نمى دهیم .
آن گاه على (ع ) عمر را رها کرد، و مردم متفرق شدند و از فکر نبش قبر منصرف گردیدند.

*
*

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ، حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ، وَاُمِّ

اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ، اَلَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى

نِسآءِ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها، وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَکُنِ

الثّائِرَ اللّـهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها، اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى، وَحَلیلَةَ

صاحِبِ اللِّوآءِ، وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَ الاْعْلى، فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها

صَلاةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ

ذُرِّیَّتِها، وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.

**

خدایا درود فرست بر صدیقه (طاهره) فاطمه آن بانوى پاکیزه محبوب دوست و پیامبرت و مادر دوستان و برگزیدگانت آن بانویى که او را برگزیدى و فضیلت و برتریش دادى بر زنان جهانیان خدایا تو انتقامش را بگیر از کسانى که به او ستم کردند و حرمتش را سبک شمردند و تو اى خدا خونخواهى فرزندانش را بکن خدایا همچنان که او را بدین مقام رساندى که مادر امامان راهنما و همسر پرچمدار محشر و گرامى در عالم بالا قرارش دادى پس درود فرست بر او و بر مادرش (خدیجه) درودى که گرامى دارى بدان آبروى پدرش محمّد صلى الله علیه و آله را و روشن گردانى بدان دیده فرزندانش را و برسان به ایشان از من در این ساعت بهترین تحیّت و سلام را.


تنفس
۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۵۴ ۱ نظر

لیلة الرغائب

بعضى از فضیلت آن اینکه به سبب انجام آن گناهان بسیار آمرزیده مى‏شود،و نیز نمازى در آن وارد شده که هرکه آن را به جاى‏ آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نیکوترین صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گویا به سوى‏ او مى‏فرستد،
پس به او مى‏گوید:اى حبیب من تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختى نجات یافتى،بنده مى‏گوید تو کیستى؟به خدا سوگند من چهره‏اى زیباتر از چهره تو ندیدم،و سخنى شیرین ‏تر از سخن تو نشنیدم،و بویى بهتر از بوى‏ تو نبوییدم!!پاسخ میدهد:من ثواب آن نمازم که در فلان شب،از فلان ماه،از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا کنم،و مونس تنهایى تو باشم،و هراس را از تو برگیرم و هنگامى‏که در صور(شیپور قیامت) دمیده شود،در عرصه قیامت سایه‏اى بر سرت خواهم افکند،پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد.

کیفیت‏ این نماز چنین است: اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه مى‏دارى،چون شب جمعه داخل شود،ما بین نماز مغرب و عشا،دوازده رکعت نماز بجاى مى‏آورى،هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره«حمد»و سه مرتبه«سوره قدر»و دوازده‏ مرتبه«سوره توحید»مى‏خوانى و هنگامى که از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى‏گویى:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .
خدایا!بر محمّد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست

سپس به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه میگویى:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ
پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

آنگاه سر از سجده بر مى‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏گویى:
رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ
پروردگارا!مرا بیامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏دانى بگذر،تو خداى برتر و بزرگترى

دوباره به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه مى‏گویى:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ
پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح

سپس حاجت خود را مى‏طلبى که به خواست خدا برآورده خواهد شد.آگاه باش زیارت حضرت رضا علیه السّلام در ماه رجب مستحب است،و انجام آن در این ماه امتیاز خاصى دارد،همانگونه که انجام عمره در ماه رجب فضیلت دارد تا جایى که روایت شده انجام آن در این ماه،در فضیلت همتاى حج است و نیز نقل شده:حضرت سجاد علیه السّلام در ماه رجب به عمره مشرّف شده بود،و شب‏ و روز نزد کعبه نماز مى‏خواند،و در حالى که پیوسته در سجده بود این ذکر از زبان ایشان شنیده مى‏شد:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ
گناه از بنده‏ات بزرگ شده،پس بگذر گذشت از سوى تو زیبا باشد.

تنفس
۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۶ ۱ نظر